شعر کودکانه
دویدم و دویدم
به یک اطو رسیدم
گفتم چه دم درازی
میای با من تو بازی
اطو دمش را تاب داد
با دست به من جواب داد
خطر داره بازی با من
نشو تو هم بازی من
تنم همیشه داغه
یه چشم دارم چراغه
پیف می کنم پاف می کنم
پیرهنتو صاف می کنم
اگه به من یه روزی
دست بزنی می سوزی
زنگوله پا،کنار جو راه می ره
زیر درختهای هلو راه می ره
جست می زند روی دو پا
می زنه زیر شاخه ها
از رو درخت،چندتا هلو
گیر می کنه به شاخ او
باغ هلو که ساکته همیشه
پر از صدای حرف و خنده می شه
زنگوله پا،باغ را بهم می زنه
شده درختی که قدم می زنه
چوپونه کجاست؟
تو صحراست
مواظب گله هاست
گله باید چرا کنه
بع وبع و بع صدا کنه
یونجه و شبدر بخوره
علفهای تر بخوره
چوپون باید زرنگ باشه
قوی و اهل جنگ باشه
جنگ با کی؟ با گرگ ها
صدآفرین ماشالله
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی