فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره

خوشگلای خاله

شعر کودکانه 3

«- آقا زنبوره! - ویز ویز ویز - نیشت تیزه؟ - تیز ِ تیز ِ تیز. - نیش بزنی، چطور میشه؟ - جاش می­سوزه، جیلیز جیلیز. .... »    «- حسنی باباش یه باغ داره باغ باباش کلاغ داره - باغ و کلاغ دیگه چی داره؟» به همین سبک ادامه می­دهد تا به می­رسد به: «- باغ و کلاغ و خاله قورباغه و جوجه مرغابی و پاپره­ای و جوجه­ کوچولو و آقا زنبوره و بی­بی طوطی و حاجی لک­لک. دیگه چی داره؟ - گرگ بلا.» «پنج تا انگشت بودند که روی یک دست زندگی می­کردند. در یک روز ب...
9 بهمن 1390

لالایی

لا لالایی گل لالا مهتاب اومده بالا موقع خوابه حالا لالالایی گل نی نی خوابهای خوش ببینی روی ابرا بشینی لای لا لا لای لالالا لای لالالایی     الا لا لا ملوس مَلمَل که گهوارت چوب صندل   لحافت چیت هند ستون که بالشتت پَر سیستون الا ای باد تابستون   نظر کن سوی هندستون بگو بابا عزیز من  برای رودم کتون(کتان ) بستون       لالالالا، گلم بودی. عزیز و مونسم بودی. برو لولوی صحرایی. از این بچه م چه می خوایی لالالالا گل نسرین ب...
9 بهمن 1390

حاجی فیروز

آواز حاجی فیروز   حاجی فیروزه، سالی یه روزه، همه می‌‌دونن، منم می‌‌دونم، عید نوروزه. ارباب خودم سلامبولی بلیکم، ارباب خودم سر تو بالا کن، ارباب خودم منو نیگا کن، ارباب خودم لطفی به ما کن. ارباب خودم بزبز قندی، ارباب خودم چرا نمی‌خندی؟   بشکن بشکنه بشکن، من نمی‌شکنم بشکن، اینجا بشکنم یار گله داره، اونجا بشکنم یار گله داره! این سیاه بیچاره چقد حوصله داره. ...
9 بهمن 1390

شعر کودکانه 2

شب که میشه ستاره ها راهی آسمون میشن دور و بر ماه میشینن همدل و همزبون میشن   شب ها بیا کنارهم به آسمون نگا کنیم ستاره ها را ببینیم با همدیگه دعا کنیم   به یاد بیاریم که خدا ما آدما را آفرید ماه  قشنگ نقره ای ستاره ها را آفرید   بیا با هم بگیم خدا، خدای پاک و مهربون هر کسی که به  یادته به آرزوهاش برسون ...
9 بهمن 1390

بدون عنوان

سلام خوشگل موشگلای خاله ببخشید خیلی وقت که نیومدم سربزنم و مطلب جدیدی بزارم آخه امتحان داشتم ونشد دیگه بیام پشت سیستم بشینم آخرای ماه صفر هردوتاتون اومدین خونمون خیلی خوش گذشت فاطی طلا دندوناش که در اومده بود کلی تغییر کرده جیگر خاله علیرضا هم که واسه خودش مردی شده کلی پول میزاره توجیبش میگه حالا مرد شدم  .... باید ببخشین فعلا یه خورده کار دارم دوباره میام فعلا بای......
8 بهمن 1390

سرماخوردگی

فاطی طلا شنبه 1390/10/10 حالش خیلی بد بود جیگر خاله سرماخورده بود وتب داشت با مامان باباش دکتر بودن مامانیش ساعت 7:45دقیقه بود که زنگ زدخونمون گفتش که دکتریم آخه خودشم مریض بود خلاصه اینکه بابابزرگ ومادرجون همون روز رفتن سقز ساعت 15 ایشالله که هرچه زودتر خوب بشن ومادر جون وبابابزرگ برگردن خونه ....
12 دی 1390

شب یلدا

شب یَلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال در نیم‌کره شمالی زمین است. این شب به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز ) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان ) اطلاق می‌شود. ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام شب یلدا را جشن می‌گیرند. این شب در نیم‌کره شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است و به همین دلیل از آن زمان به بعد طول روز بیش‌تر و طول شب کوتاه‌تر می‌شود.         ...
30 آذر 1390